خوب میدانم که یک روز..... یکی از همان روزهایی که خیلی هم دور است..!. مجبورم ببوسم و بگذارم کنار...... تمام چیزهایی را که نداشتیم دستهایت را، عاشقی ات را.... همه را!..... زندگی به من آموخت عادت احمقانه ایست.. چسبیدن به چ یزهایی که مال تو نیستند... امروز همون ر وز بود که مجبور شدم بذارمت کنار ودوباره من تنها شدم تنهای تنها.....اونروز خیلی نزدیک بود