سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش بیش از آن است که به شمار در آید، پس از هر چیز نیکوترینش را برگیر . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :25
بازدید دیروز :49
کل بازدید :151492
تعداد کل یاداشته ها : 114
103/2/14
11:29 ع

 

 عاشقانه ترین متن ها و اشعار رمانتیک ...

برایِ بارِ هزارم می خوانم :

 آقای مسافر! قادرم شما را با چهارده شاخه گل سرخ ،
یک جلد دیوانِ حافظ و به عددِ سالِ تولدتان ، بوسه ؛
 به ماندن دعوت کنم ؟ آیا قادرم ؟ !!



تسبیح نیستم اما

نفسم را به شماره انداخته است

شوق دستهای تو…



لحظـــهـــ هــایَم مـــال تــو ..

بـه قیمتـــِ صـِـفر " تومــَن"

هَمین کــِ

"تـــو" کِنـــار "مــَـن" باشی

ثروتمــندترین انسانـَم ..



من از تو

سبز می شوم

و تو از من !

به هم که گره بخوریـــــم

بختمان باز می شود و

خوشبختی قسمتمان ...



نگران نباش

نمی شود دوستت نداشت

لجم هم که بگیرد از دستت

دفترچه ی خاطراتم

پر از فحش های عاشقانه میشود!!!...



برایِ بارِ هزارم می خوانم :

آقای مسافر! قادرم شما را با چهارده شاخه گل سرخ ،

یک جلد دیوانِ حافظ و به عددِ سالِ تولدتان ، بوسه ؛

به ماندن دعوت کنم ؟ آیا قادرم ؟ !!



این چهارصد و هفتاد و پنجمین کتابی ست

که می خوانم تا شاید

..

کسی ،جایی ، ـ

چیزی از معمای نهفته در نگاهت

گفته باشد ! ـ



نگــرانت هستـــم عشــق من

ایـن دیگـــر دست خــودم نیست !

فصــل شیرینـــی لحظــه هاست اما،

...

من همچنــان

تابستــان که می شــود ...

دلــم شــــور می زند !!!



به همدیگر می رسیم


حتی اگر


دیوار چین بین دست هایمان باشد ...


کجی از خاطرات برج پیزا محو خواهد شد،


هر کجا که


داربست هایمان باشد !!!




امروز صبح وقتی از خواب برخواستم ...

فرشته ی سمت چپـم سرگرم ِ نوشتن بود !


نمیـدانم در خوابهــایم چه میگذرد که فرشته ی سمت ِ راست سال هـاست


که چیزی برای نوشتن ندارد !!!


+ طبیعی ایست این همه رویای ِ تــو در خواب ... هر شب ... !




همین که سرت را روی شانه ام می گذاری

و به خواب می روی


آرامش آوار می شود پد ضد عرق my dry روی دلم یکهو

لحظه های روشن با تو بودن

کاش تمام نشود



نوبت به عاشقانه ها که می رسد

واژه ها برای رسیدن به تــــو

از هم پیشی می گیرند.......



نامتــــ را کــــه می شنومـ

درستــــ مثل آنروزهـــــا

بنــد دلـــمـ

یکجـــا پــــاره میشود

و شــرمـ استــــ

کـــه می نشیند

روی گــــونــه های

مـن ِ همیشه عــاشق ِ تــ ــو



همین که سرت را روی شانه ام می گذاری


و به خواب می روی


آرامش آوار می شود روی دلم یکهو


لحظه های روشن با تو بودن


کاش تمام نشود




خیلی دوستت دارم اما نمی دونم "خیلی "رو چه جوری بنویسم


که خیلــــــــــــــــــــــ ـــــــــی خونده بشه ؟!!!؟؟؟

حلقه ی دستانمان را دوست دارم

وقتی دست ات توی دست من است

و

دل توی دلم نیست ... !



انقدر " دوست دارم " که نگران خودمم ... !


اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

دل من داند و من دانم و تنها دل من




پنجره را باز میکنم


احساس قشنگ ِ " تو " می آید


می نشیند


بر پرده


بر دیوار...


من


گیج ِ این همه " تو "


مست ِ مست


کنار می آیم با خودم


و


با احساس ِ قشنگی که " تـــو " یی


زندگی می کنم